سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غایت دانش، عمل نیکوست [امام علی علیه السلام]
ادب بندگی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» انگار خدا به بنده اش گفته است: نگران نباش، من هستم!

اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری، به تو بگوید نگران نباش و غصه ی بدهی هایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم؛ ببین این حرف او چقدر به تو آرامش می بخشد و راحت می شوی! خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است: اَلَیسَ الله بکافٍ عَبدَه: آیا خداوند برای کفایت امور بنده اش بس نیست؟ یعنی ای بنده ی من، بر ای همه ی کسری و کمبود های دنیوی و اخروی ات من هستم. این سخن خدا چقدر انسان را راحت می کند و به او آرامش می بخشد؟ لذاست که فرمود: اَلا بذِکرِ الله تَطمَئنُ القُلوب: دل ها با یاد خدا آرامش می یابد.

سخنان حاج اسماعیل دولابی

از کتاب مصباح الهدی ص179

نوشته : استاد مهدی طیب



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ابن السبیل ( چهارشنبه 91/2/13 :: ساعت 5:8 عصر )
»» تنگی خلق نسبت به خدا!

قدیم پلو کم خورده می شد. پسر جوانی همیشه در خیال خود شب عروسی اش را ترسیم می کرد و با خود می گفت آن شب پلوی مفصلّی خواهم خورد. شب عروسی، پدرش مهمان ها را بر سر سفره دعوت کرد و به پسرش گفت : تو سر سفره نرو . پسر بی خبر از آنکه غذای مفصلّی بر ای او در حجله قرار داده اند تا با عروس خانم بخورند، از اینکه پدرش مانع شده که همراه مهمان ها غذا بخورد و شکمی از عزا در بیاورد، به شدت دلخور شد . آخر شب که مهمان ها رفتند، پدرش به او گفت: خوب حالا برو به حجله. پسر که خلقش از دست پدرش به شدت تنگ بود ، با دلخوری گفت: ارواح باباش، هر که پلو را خورده ، برود به حجله . نکند ما هم خلقُمان از دست خدا و موالیانمان تنگ باشد و وقتی راه وصال و لقاء باز می شود و ما را فرا می خوانند، مثل آن داماد باشیم؟ وقتی که با خدا خلوت می کنیم و بر سجاده ی عبادت می نشینیم و یا وقتی که موت می آید و به حجله گاه مؤمنین می رویم، نکند خلُقمان از خدا تنگ باشد.

سخنان حاج اسماعیل دولابی

از کتاب مصباح الهدیص77

نوشته استاد مهدی طیب



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ابن السبیل ( سه شنبه 91/2/5 :: ساعت 12:10 عصر )
»» کار کردن تا چه حد و برای... ؟؟؟!!

امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‏‏‌فرماید: طوبی لِمَن ذَکَرَ المََعادَ و عَمِلَ لِلحِسابِ وَ قَنَعَ بِالکِفافِ و رَضِیِ عَنِ اللهِ: خوشا بر احوال آن کس که یاد معاد کند و برای (روزِ) حساب کار کند (و یا بی رویه و بی حساب کار نکند) و به حدی از روزی که کفاف نیازهایش را می‏‌کند، قناعت نماید و از خداوند راضی باشد.

علی (علیه السلام) فرمود: انَّ اخوَفَ ما اخافُ عَلَیکُمُ اثنَتانِ: اتّباعُ الهَوی و طولُ الاَمَلِ فَاَمّا اتِّباعُ الهَوی فَیَصُدُّ عُنِ الَحقِّ وَ امّا طولُ الاَمَلِ فَیُنسِی الآخِرَهَ: همانا بیشترین چیزی که از آن بر شما می ترسم، دوچیز است؛ پیروی هوای نفس و درازی آرزو. اما پیروی هوای نفس؛ از راه حق باز می دارد و اما درازی آرزو، آخرت را به فراموشی می‏‌ سپارد.

سخنان حاج اسماعیل دولابی

از کتاب مصباح الهدی ص 40 و ص43

نوشته: استاد مهدی طیب



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ابن السبیل ( چهارشنبه 91/1/30 :: ساعت 9:14 صبح )
»» تلاش و کوشش رزق را زیاد نمی کند و سبب رزق نیست!

رزق، مقدر و مقسوم است و رزاق خداست . رزقمان هنر ما نیست و حرص و تقلاّی ما آن را زیاد نخواهد کرد. آرام به طرف دنیا بروید، خدا اگر خواست زیادش را می دهد.رزق دو گونه است ؛ یکی آنکه تو را طلب می کند و یکی آنکه تو در طلب او هستی و عاقبت به تو نمی رسد، جز آنچه در طلب توست. رزق روحی هم همین طور است.

سخنان حاج اسماعیل دولابی

از کتاب مصباح الهدی ص 35

نوشته استاد مهدی طیب



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ابن السبیل ( سه شنبه 91/1/22 :: ساعت 9:41 صبح )
»» در پی این هستم که یک نفر هم زنده باقی نماند و همه بمیرند!

در اواخر کار مرحوم نواب صفوی و یارانش که دولت در پی دستگیری آنها بود، سه شب نواب و خلیل طهماسبی و سید عبدالحسین و سید محمد واحدی در خانه‏ ی ما در دولاب مخفی بودندو دستگاه با همه توانش نمی‏‏ توانست آنها را پیدا کند. دو شب اول را خودشان آمدند، ولی شب سوم رات من نیت کردم خودم مهمانشان کنم.لذا سر راه گوشت گرفتم و به منزل آمدم و گفتم به سیخ بکشند و منقل را هم آتش کنند و بدهند بالا تا برای مهمان‏ هایم کباب درست کنم. ابتدا که وارد اتاق شدم، نواب و همراهانش قصد داشتند به جای دیگری بروند، ولی وقتی فهمیدند من علاقمندم شب را مهمان من باشند، نواب به بقیه گفت: حالا که حاج آقا نظرشان این است، ما هم می مانیم. من با نیت اینکه چهار نفر از اصحاب ائمه (علیهم السلام) مهمان من هستند، سرم را پایین انداخته بودم و مشغول آماده کردن سفره و غذا بودم و با خود می گفتم که اینها اصحاب امام حسین (علیه السلام)مثل زهیر و بریرند که امشب مهمان من شده اند . نواب و رفقایش اسلحه هایشان را تمیز و آماده می کردند و مواظب هم بودند که سر و صد ای سلاح ها من را اذیت نکند و با یکدیگر می گفتند: این چیست که آدم در رختخواب بمیرد؟خوب است آدم ترَقَ ترَقَ کشته شود. من هم به آنها گفتم شما دنبال این هستید که سه چهار نفر را بکشید، و لی من در پی این هستم که یک نفر زنده باقی نماند و همه بمیرند تا کسی نماند که در برابر جلو ه ی خدا خودنمایی کند. نیمه های شب، زیر باران ، نواب و رفقایش رفتند. یکی دو روز بعد وقتی که من در منزل نبودم، دو کامیون مأمور نظامی به خانه ی ما ریختند و خانه را محاصره و تفتیش کردند. مادرم از سرهنگی که فرمانده ی آنها بود، پرسیده بود چرا به خانه ی ما ر یخته اید؟ سرهنگ در حا لی که دست هایش می لرزید، گفته بود دنبال دزد می گردیم. مادرم هم به او گفته بود شما فکر می کنید در خانه ای که من و این دخترانم هستیم، من دزد راه میدهم؟ بعد از اینکه چیزی پیدا نکردند، مأموران برگشتند . غرض اینکه با نیت، کارهای بزرگ می توان کرد. با نیت در همه ی کارهای خیری که از اول خلقت تا انقراض عالم و در تمام عالم انجام شده و می شود، می توان شریک شد.

سخنان حاج اسماعیل دولابی

از کتاب مصباح الهدی ص 214 و 215

نوشته : استاد مهدی طیب



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ابن السبیل ( چهارشنبه 91/1/16 :: ساعت 8:29 صبح )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

استغفار راه را باز می کند!
از امام زمان چه می خواهی؟
زرنگ باش!
من خودت را می‏ خواهم!
دنیا خیلی کوچک است! اصلا نیست!
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 11
>> بازدید دیروز: 9
>> مجموع بازدیدها: 50704
» درباره من

ادب بندگی

» پیوندهای روزانه

اهل ولاء [18]
[آرشیو(1)]

» آرشیو مطالب
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
.: شهر عشق :.
... یاس ...
مهندسی متالورژِی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان



» طراح قالب